غـَم قریـب ِ نبودنت ،
مرا غریب ترین آدم دنیا کرد
باز بویِ پاییز ،
و ترس تمامِ وجودم را میگرد ؛
که نکند یادت هم
در یکی از این پاییز ها
تنهایم بگذارد

خسته ام از نوشتن
کاش بودی و میشد
شـ ِـ کـ ـ ـســ ــتـ ــ
این سکوتِ سنگین را
نمیدانم چه بَر سَرِ من و
این خیابان ها آمده ،
که هر جایی میخواهم بروم
به کوچه ی خاطراتمان میرسد

نظرات شما عزیزان:
|